shimaalzahra.blogfa.com

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

دعای کودک

08 آبان 1396 توسط هدا صفرپور نورودي

دیروز در حرم امامزاده محمد تمام نگاهم را دوخته بودم به زائرا 

زائر زیادی غیر از ما نداشت؛ گویا ما را خصوصی طلبیده بود؛ اگر میگویم ما منظور دوستان طلبه من است.

با تمام حسرت به آنها نگاه می کردم، یکی خطاب میکرد یا شاهزاده محمد، یکی صدا میزد یا بردار امامرضا…

چقدر دلم میخواست من هم با دل و زبان اینها همراه می شدم، چقدر دلم میخواست خوب بودن مث اینها را واقعا تجربه میکردم؛ اینهایی که با اعتقاد آمیخته با محبت با محبوبشان درد دل میکنند.

حسرت خوب بودن، احساس غیر قابل وصفی است که روزهای طولانیست که با من است

یه دختر کوچلو از خانم زائری که داشت گریه میکرد پرسید؟

خاله چرا داری اشک می ریزی؟

خانم بهش جواب داد و گفت؟ اگه تو برایم دعا کنی، دیگر گریه نمیکنم.

دختر بچه درحالی که به چهره پر از اشک این خانم زل زده بود، سرشا تکون داد و جواب داد: باشه و به طرف ضریح رفت

دلم می خواست بدانم به امامزاده چه میگه و چطوری دعا میکنه 

کاش برای من هم دعا میکرد.

مطئنم دعای چنین کودکی که با دلسوزی دعا میکند، برآورده می شود

کاش بزرگترها هم اینطوری جویای اندوه قلب دیگران می شدند و دلسوزی میکردند و همه برای هم دست به دعا میبرند نه حسادتی بینشان بود و نه کدورتی و نه ….

اما ای کاش یعنی ….

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

shimaalzahra.blogfa.com

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس